- گفتار کردن
- سخن گفتن صحبت کردن: سرو بلند بین که چه رفتار میکند، شوخ شکر دهن که چه گفتار میکند، (خواتیم سعدی)
معنی گفتار کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرکت کردن راه رفتن:) چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار (حافظ)، سلوک کردن عمل کردن
دچار ساختن، دربند کردن، اسیر کردن، برای مثال گر گرفتارم کنی مستوجبم / ور ببخشی عفو بهتر کانتقام (سعدی - ۱۴۷)
مبتلی کردن دچار ساختن، در بند کردن مقید کردن: گر گرفتارم کنی مستوجبم ور ببخشی عفو بهتر کانتقام. (گلستان)، اسیر کردن برده کردن: آنرا که بکین جستن تو دست همی سود سلطان جهان کرد بدست تو گرفتار. (فرخی)، صید کردن شکار کردن، عاشق کردن دلباخته ساختن: کس دل باختیار بمهرت نمیدهد دامی نهاده یی و گرفتار میکنی. (سعدی)
Ensnare, Jam
pegar, engarrafar
вести себя
sich benehmen
fangen, stauen
złapać, utknąć
поводитися
поймать , застревать
zachowywać się
спіймати , застрягти
comportar-se
comportarsi
comportarse
atrapar, atascar
se comporter
attraper, embouteiller
catturare, ingorgare
zich gedragen
व्यवहार करना
vangen, vastzitten
फँसाना , फँसना
berperilaku
menangkap, macet
잡다 , 막히다
להתנהג
ללכוד , להיתקע
捕捉 , 堵塞